[RB@Blog_Title]

در عصر مدرن
در سال 1960 تا 1975 ، با توسعه سیستم های پشتیبانی تصمیم در تأمین مانند برنامه ریزی مورد نیاز مواد (MRP) ، می توان بر مسئله زمان بندی (موجودی ، تولید ، ترکیب ، حمل و نقل و غیره) سازمان صنعتی تأکید کرد. دانشمند اسرائیلی دکتر جیکوب روبینوویتس برنامه CMMS را که در IAI و Control-Data (اسرائیل) در سال 1976 در آفریقای جنوبی و سراسر جهان تهیه شده است نصب کرد.

در دهه هفتاد ، ژاپن با نفوذ نظریه های مدیریت ژاپنی مانند کایزن و کانبان ، به سطح بالایی از کیفیت و بهره وری پی برد. این نظریه ها باعث بهبود کیفیت ، زمان تحویل و انعطاف پذیری می شوند. شرکت های در غرب به تأثیر بزرگ کایزن پی بردند و اجرای برنامه های بهبود مستمر خود را آغاز کردند.

در دهه نود ، به دنبال روند جهانی شدن صنعت جهانی ، تأکید بر مدیریت زنجیره تأمین و طراحی فرآیند تجارت مشتری مدار بود. نظریه محدودیت های توسعه یافته توسط یک دانشمند اسرائیلی الیاهو ام. گلدرات (1985) نیز یک نقطه عطف مهم در این زمینه است.

در مقایسه با سایر رشته های مهندسی
مهندسی به طور سنتی تجزیه می شود . برای درک کل یک چیز ، ابتدا آن را به بخشهای خود تقسیم می کند . یکی به قطعات تسلط دارد ، سپس آنها را کنار هم قرار می دهد تا درک بهتری از چگونگی تسلط بر کل ایجاد کند. رویکرد مهندسی صنایع و سیستم ها انجام پروژه مهندسی صنایع (ISE) مخالف است. هیچ بخشی را نمی توان بدون متن کل سیستم درک کرد. تغییرات در یک قسمت از سیستم بر کل سیستم تأثیر می گذارد و نقش یک قسمت تنها خدمت بهتر به کل سیستم است.

همچنین ، مهندسی صنایع عامل انسانی و ارتباط آن را با جنبه فنی شرایط و سایر عواملی که کل وضعیت را تحت تأثیر قرار می دهند در نظر می گیرند ، در حالی که سایر رشته های مهندسی بر طراحی اشیا in بی جان تمرکز دارند.

"مهندسان صنایع ترکیبی از افراد ، اطلاعات ، مواد و تجهیزات را تولید می کنند که سازمانهای نوآور و کارآمد تولید می کنند. علاوه بر تولید ، مهندسان صنایع در هر صنعت از جمله بیمارستانها ، ارتباطات ، تجارت الکترونیکی ، سرگرمی ، دولت ، امور مالی ، مشاوره و مشاوره می کنند. مواد غذایی ، دارویی ، نیمه هادی ها ، ورزش ، بیمه ، فروش ، حسابداری ، بانکداری ، مسافرت و حمل و نقل. "

"مهندسی صنایع شاخه مهندسی است که بیشترین ارتباط را با منابع انسانی دارد زیرا ما مهارتهای اجتماعی را برای کار با انواع کارمندان از مهندسین گرفته تا فروشندگان تا مدیریت عالی استفاده می کنیم. یکی از محورهای اصلی مهندس صنایع بهبود کار محیط افراد - نه برای تغییر کارگر ، بلکه برای تغییر محل کار. "

"تمام مهندسان ، از جمله مهندسان صنایع ، ریاضیات را از طریق محاسبات و معادلات دیفرانسیل می پذیرند. مهندسی صنایع از این رو متفاوت است که مبتنی بر ریاضی متغیر گسسته است ، در حالی که تمام مهندسی دیگر مبتنی بر ریاضی متغیر پیوسته است. ما بر استفاده از جبر خطی و تفاوت تأکید داریم. معادلات ، در مقابل استفاده از معادلات دیفرانسیل که در سایر رشته های مهندسی بسیار رایج است. این تأکید در بهینه سازی سیستم های تولیدی که در آن ما ترتیب ترتیب ، برنامه ریزی دسته ها ، تعیین تعداد واحدهای کنترل مواد ، ترتیب طرح های کارخانه ، یافتن توالی حرکات و غیره. به عنوان مهندسی صنایع ، تقریباً به طور انحصاری با سیستم های اجزای گسسته سروکار داریم.